آخرین صاحب لوا
بسم رب المهدی
آقا جان!
اگر بگویم که دلم برایت تنگ شده ،
اگر بگویم دیگر نمی توانم دوریت را تحمل کنم،
اگر بگویم چشمانم از نبود تو همیشه گریان است ،
اگر بگویم دعای الهم عجل لولیک الفرج همه ی ورد زبان من است ،
ااگر بگویم گوش هایم منتظر صدایی از جانب توست
اگر بگویم عاشقت شده ام
اگر بگویم همیشه در نظر منی
همه و همه دروغ است
آقای من اگر تو در نظرم بودی من به سبب گناه ها و آلودگی هایم این چنین روسیاه و خجل در برابرت نبودم
(( بنفسی انت من نازح ما نزح عنا)) اگه گناه ها و آلودگی های باطنی من مسبب غیبت توست و این چنین میان ما حایل شده اما به جانم قسم تو از افکار من دوری ولی سایه ی لطفت همیشه بر سرم هست و من
می دانم که تو هستی و می آیی
و من می دانم که وقت آمدنت چطور ظالمان و فاسقان به دنبال لانه ی موشی می گردند تا تو آنها را نیابی
اما عزیز زهرا هرجمعه برایت ناله می زنم
(( الهی و ربی و سیدی عبیدک المبتلی و اره سیده یا شدید القوی))
قبول است عاشقی از من و دلبری از تو.....
دروغ گفتم که از دوریت شکست دلم
که در نبود تو حتی ترک نبست دلم
بیا و زود بیا ای تمام هستیم
که اگر دیر کنی می رود ز دست دلم